قرآن و مساءله برزخ در آيـات مـتـعـددى از قـرآن ، بـرزخ و زنـدگـى برزخى مطرح شده است . يعنى قرآن علاوه بر اصل مساءله برزخ ، درباره نوعى حيات پس از مرگ و خصوصيات آن مانند ادراك ، گفت و شنود، احساس رنج و لذت سخن مى گويد. از جمله مى فرمايد: ((حـَتـّى اِذا جاَّءَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونَِ لَعَلّى اَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ كَلاّ اِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ اِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ)) چون مرگ يكى از آنها در رسد، گويد: پروردگارا! مرا بازگردان ، شايد در مورد آنچه ترك كرده ام ، عملى شايسته كنم . هرگز! اين سخنى است كه وى گوينده آن است پيش رويشان حائلى (برزخ ) هست تا روزى كه برانگيخته شوند. ((وَ لا تـَحـْسـَبـَنَّ الَّذيـنَ قـُتـِلوُا فـى سـَبـيـلِ اللهِ اَمـْواتـاً بـَلْ اَحـْيـاءٌ عـِنـْدَ رَبِّهـِمـْ يُرْزَقُونَ)) كـسـانـى را كه در راه خدا كشته شده اند، مرده نپنداريد، بلكه آنان زندگانند، نزد پروردگار خويش روزى داده مى شوند. مقصود آن است كه پس از مرگ ، شهيدان حيات برزخى دارند و در نعمت به سر مى برند. ((قالوُا رَبَّنا اَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ اَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ اِلى خُروُجٍ مِنْ سَبيلٍ)) گويند پروردگارا ما را دوبار ميراندى و دو بار زنده كردى ، پس ما به گناهان خويش اعتراف داريم ، آيا راهى به سوى بيرون رفتن از عذاب هست ؟ دو مـرگ و دو زنـدگـى حـاصـل نـمـى شـود مـگـر آنـكـه قائل به حيات برزخى شويم (( ... وَ حـاقَ بـِالِ فـِرْعـَوْنَ سـُوءُ الْعـَذابَِ اَلنـّارُ يـُعـْرَضـُونَ عـَلَيـْها غُدُوّاً وَ عَشِيّاً وَ يَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ اَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ اَشَدَّ الْعَذابِ)) آن عـذاب سـخـت فـرعـونـيـان را در مـيـان گرفت . آتشى كه ، هر صبح و شام بر آن عرضه مى شـونـد. و روزى كـه رسـتـاخـيز برپا شود (گفته مى شود) فرعونيان را در شديدترين عذاب داخل كنيد. قـرآن دو گـونـه عـذاب بـراى فـرعـونـيان ذكر مى كند. يكى پيش از قيامت كه از آن به ((سوء العـذاب )) تـعـبـير شده است ، روزى كه دو بار بر آتش عرضه مى شوند، بى آنكه به آن در آيـنـد. دوّم پـس از برپايى قيامت كه به آن ((اَشَدَّ الْعَذابِ)) گفته مى شود، فرمان مى رسد كه آنها را به آتش اندازيد. عذاب اول مربوط به عالم برزخ است . يك نمونه تاريخى براى عالم برزخ : در جنگ بدر، برخى از كشتگان كفار را در چاهى ريختند. پـيـامـبـر (ص ) بـه آنـجـا رفـت و بـه كـشـتگان خطاب كرد: اى كافران ! همسايگان بدى براى رسـول خـدا بـوديـد، او را از خـانـه خـويـش رانديد و از در دشمنى و جنگ با او در آمديد، من وعده پـروردگـارم را درسـت يـافـتـم . آيـا شـمـا نـيـز وعده پروردگارتان را بحق يافتيد؟ عمر به رسول خدا گفت : اى رسول خدا، اينان ، بدنهايى بى جان بيش نيستند، چگونه با آنها سخن مى گوييد؟ رسول خدا (ص ) فرمود: بس كن اى پسر خطاب ، سوگند به خدا تو شنواتر از آنان نيستى ، چون برخيزم فرشتگان عذاب با گرزهاى آهنين بر سرشان مى كوبند. از ايـن مـطلب استفاده مى شود كه انسان پس از مرگ به گونه اى ديگر زنده است ، و در عالمى كه قرآن از آن به عالم برزخ تعبير مى كند زندگى جديدى را آغاز مى كند. رخدادهاى عالم برزخ در روايات بسيارى از پيامبر و ائمه (ع ) مسايل عالم برزخ مورد بحث و بررسى قرار گرفته اسـت . گـرچـه پرداختن به همه آن مسايل و تبيين آنها در اين درس ميسر نيست ، ليكن براى داشتن درك درسـتـى از زنـدگـى انـسـان در عـالم بـرزخ پـيـرامـون بـرخـى مـسـايـل آن ، از جمله بدن برزخى ، مراد از قبر، و اين كه آيا مراد از عالم برزخ و عالم قبر همين گـودال خـاكـى اسـت كـه بـدن مـيـّت در آن جـاى مـى گـيـرد؟ و نـيـز دربـاره سـؤ ال و فشار قبر و تجسم اعمال در آن اشاره كوتاهى مى كنيم . بدن برزخى ايـن را مـى دانـيـم كـه انـسـان تـركـيـبـى از روح مجرد و بدن خاكى است ، و منشاء همه ادراكات و افـعـال نـيز روح آدمى است ، و بدن ابزارى مادى براى ادراك و فعاليت روح مى باشد. چنانچه در آيات قرآن آمده ، روح بعد از مرگ نمى ميرد و به سوى خدا باز مى گردد. امـا بـدن بـرزخـى يـا قـالب مـثـالى كـه روح پـس از مـرگ در آن قـرار مـى گـيـرد از لحـاظ شـكـل و قـيـافه و صورت شبيه بدن دنيايى است ولى وزن و جرم ندارد. مانند هنگامى كه خواب مـى بـيـنـيـم ؛ هـمـيـن بـدن بـا هـمـه تـوانـايـيـهـا و ادراكـات آن وجـود دارد امـا جـنـبـه مـادى آن فـعـال نـيـسـت ؛ تـازه انـسـان گـاهـى در خـواب قـويـتـر از بـيـدارى عـمـل مـى كـنـد، چـون بـه كـارهـاى بـزرگـى دسـت مـى زنـد كـه در حال بيدارى از او ساخته نيست ! بنابر آنچه در روايات آمده انسان با بدن برزخى لذات و آلام جسمانى را احساس مى كند.
امامیه::مکتب سعادت بشر
+ نوشته شده در شنبه پانزدهم مهر ۱۳۹۱ ساعت 20:7 توسط شهریاری
|