طريق سلوك از راه محبت
گفتاري اخلاقي از مرحوم شيخ جواد كربلايي
طريق سلوك از راه محبت
اشاره: «شيخ جواد حنايي» معروف به «كربلايي» در سال 1304 هجري شمسي در كربلاي معلا ديده به جهان گشود.
در 20 سالگي به تحصيل علوم ديني روي آورد. جواد جوان پس از چهار سال تحصيل در كربلا، براي گذراندن سطوح بالاتر رهسپار نجف اشرف شد. وي در مدت 20 سال اقامت در نجف اشرف، از محضر استادان بلند مرتبه اي همچون آيات عظام «سيد ابوالقاسم خويي»، «آقا سيدعلي آقا قاضي» و «سيدمحسن حكيم» بهره برد.
وي آنگاه به قصد زيارت حضرت امام رضا(ع) به ايران سفر كرد و با تيره شدن روابط ايران و عراق، در ايران ماندگار شد. ايشان در ايران، از محضر استادان برجسته حوزه علميه قم همچون حضرات آيات عظام «سيدحسين طباطبايي بروجردي» و «سيدمحمدرضا گلپايگاني» كسب فيض كرد.
آيت الله كربلايي سپس در تهران ساكن شد. ايشان افزون بر تدريس علوم حوزوي و پرورش شاگردان به نگارش كتاب هايي در زمينه هاي گوناگون مانند: شرح و ترجمه زيارت هاي منقول از ائمه اطهار (عليهم السلام) و تقرير دروس اساتيد خويش پرداخت كه برخي از آنها به چاپ رسيده است. مشهورترين آنها «الانوار الساطعه في شرح زياره الجامعه كبيره » (به زبان عربي، در پنج جلد) است.
آيت الله كربلايي سرانجام چهارم آبان در سن 86 سالگي بر اثر بيماري كبد و كليه ناشي از كهولت سن در بيمارستان بقيه الله(عج) تهران چشم از جهان فرو بست و در حرم حضرت معصومه براي هميشه آرميد.
(سرويس معارف)
بدان كه طالب سعادت ابدي را و سالك الي الله تعالي را مراعات چند امر ضروري است:
تحصيل علوم ديني كه عبارت است از فراگرفتن علوم كلامي به آن اندازه كه اصول دين؛ يعني توحيد، عدل، نبوت، امامت، معاد و فروع دين؛ يعني آن 10 امر معروف، به طور علم اليقين براي او ثابت باشد و همچنين علم به احكام دين به آن قدر كه مورد احتياج اوست از روي اجتهاد يا احتياط - در صورتي كه عارف به موارد احتياط است- يا تقليد از مجتهد جامع الشرايط فرا گيرد و همچنين علم به اخلاق حميده و تمييز آنها از اخلاق رذيله و كيفيت تهذيب از اخلاق رذيله و تحليه به اخلاق حميده كه در كتب اخلاق مانند «جامع السعادات» و «معراج السعاده» و «حق اليقين» علامه مجلسي(ره) و حقايق مرحوم فيض و امثال ها را فرا گيرد به آن اندازه كه كاملاً به اين امور احاطه علمي پيدا كرده باشد، سپس در مقام سلوك بر آمده دامن همت به كمر زده و همت خود را عالي ساخته چنانچه فرمودند: «المرأ يطير بهمته كما يطير الطائر بجناحيه» و به غير محبوب و معبود حقيقي منظور و مطلوب و مقصد ديگري نداشته باشد و نيز تمام كارهاي خود را موكول به حق تعالي كند به نيروي توكل و نيز دل را بدهد به حق تعالي. يك دل داري تو را يك دوست بس است و آن خداي تعالي است - اليس الله بكاف عبده- «و ما جعل الله لرجل من قبلين في جوفه»
و نيز در مقام تطهير باطن و قطع علايق از غير حق تعالي بر آيد و خود را به صفات حميده اولياء الله زينت دهد تا قابليت رسيدن به مقام معرفت حق تعالي را پيدا كند، چنانچه فرمودند:
آيينه شو جمال پري طلعتان طلب
جاروب زن تو خانه پس ميهمان طلب
بعد از تحصيل اين امور در مقام عمل سلوكي بر آيد چون راه را سه قسم بيان كرده اند: يكي راه اوراد و اذكار، دوم راه معرفت نفس، سوم راه محبت و هر كدام اسناد مخصوصي دارد.
اگر چه مقصد همه يكي است و آن رسيدن به مقام معرفت حق است، علي اي حال دو راه اول و دوم براي عوام پيمودنش بسيار مشكل است، لذا از بيان او صرف نظر و راه سوم را انتخاب مي كنيم.
اما بيان به طور اجمال: بدان كه از آيات و احاديث اهل بيت عصمت و طهارت ظاهر مي شود كه يگانه صفات حميده اوليا ء الله بدون استثنا محبت به حق تعالي است و هر چه محبت به حق تعالي بيشتر شود به اندازه اي كه سر به عشق به حق تعالي زند قرب عبد به حق تعالي بيشتر مي شود و موجب قطع علاقه مادي و جسماني و غير حق تعالي مي شود كه همان عشق به حق تعالي است و مراد از عشق همان زيادتي محبت است كه انسان را بي اختيار و ذليل در مقابل حق تعالي مي كند. باري پيمودن راه محبت را چند امر براي مبتدي عامي ضروري است:
- اطاعت از استاد روحاني كه ايمان داشته باشد كه او راهنماي حقيقي است و مقصدش رساندن سالك است به سوي معرفت الله تعالي و مخالف چنين استادي مخالف حق تعالي و شرع است.
- عزم ثابت بر عمل كردن است، به طوري كه در خود هيچ احتمال مراجعت ندهد و اين همان استقامت است كه در قرآن و احاديث ائمه به آن تأكيد شده است.
- بناي قلبي بر ترك معصيت حق تعالي است كه بايد به هر قيمتي كه باشد اقدام به معصيت نكند، يعني هر چه بر ضرر او باشد تحمل كند و معصيت نكند مگر آنچه را خود شرع تجويز كرده باشد در انجامش.
- ترك معاشرت با مردمان معصيت كار و محجوب و غافل مگر به قدر ضرورت كه قادر بر تركش نباشد.
- مداخله نكردن در اموري كه مورد نياز او نيست و تكليف شرعي ندارد. خلاصه، براي خود مشاغل مادي پيش نياورد.
- كاملاً جلوي زبان را گرفته و بيهوده و به معصيت و بي فايده نگشايد.
جلوي شكم پروري را گرفته يعني تا گرسنه نشده غذا نخورد و تا سير نشده دست بكشد و حلال بخورد و از شبهه و حرام اجتناب اكيد كند و به داعي نفس و لذت تا مي تواند غذا نخورد.
- تا مي تواند اوقات خود را به خلوت بگذراند، با اشتغال به فكر الهي و در اسماء حسناي الهي و در آيات قرآني و درباره مرگ و برزخ و قيامت و عوالم آينده. البته اين كار بايد بعد از انجام امور ضروري مادي كه مشروع است انجام گيرد پس خانم ها نبايد حق شوهر و خانه داري را ضايع كنند، بلكه بعد از انجام وظيفه لازم به اين خلوت و عزلت بپردازند.
- هميشه قلباً متوجه به حق تعالي باشد و آني از آن وجود مقدس غافل نباشد، بلكه دائماً زبان او با قلبش هميشه مشغول به ذكري كه مناسب حال اوست و در او اثر مي گذارد، باشد.
ـ انجام نمازهاي يوميه در وقت خودش با نوافل مقرره ترك نشود، مخصوصاً نافله شب كه تأكيد درباره آن زياد شده بلكه ديده نشده كسي را كه به مقصد برسد و اهل نافله شب نباشد.
- در هر شبانه روزي مقداري قرآن بخواند در جاي خلوت، با توجه به مقدار اقتضاي حال او و هديه كند آن را به روح مطهر ختمي مرتبت(ص).
- هر روزي يا شبي توسل به امام زمان(عج) داشته باشد به نحو مأثور و عرض حاجت و گدايي به ساحت مقدس آن بزرگوار نمايد. وسيله براي رسيدن به معرفت الهي ائمه اطهار هستند و امروز وجود مقدس حضرت بقيه الله الاعظم(عج) است.
- در هر شبانه روزي سجده كند اقلش صد مرتبه تا چهار صدمرتبه و با حال توجه در آن سجده بگويد «لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين» و در حالتي كه خود را شرمنده و گنهكار و اسير نفس و هوي با چنين حال سجده كند گفته اند بزرگان، هر چه اين سجده بيشتر و با حال بهتر انجام گيرد اثرش بهتر مي شود و بايد در تمام امور كتوم باشد و حال خود را به احدي اظهار ندارد مگر از براي استاد روحاني خودش، آن هم به قصد رسيدگي و اصلاح نه به قصد اظهار و ريا.
: هر وقت بيكار است، يا استغفار كند يا صلوات بفرستد و يا يك «قل هو الله احد» بخواند.
اين دستورات كه در عددش متبرك شديم به نام نامي چهارده معصوم (عليهم السلام) براي سلوك راه محبت كافي است. سپس بدان كه بعد از اشتغال به اين امور سه مطلب ضروري است اگر ممكن باشد و اگر ممكن نباشد بايد در درگاه الهي تضرع كند تا خداي تعالي مرحمت كند:
اول- تلمذ نزد استاد روحاني صاحب حال و معرفت كه او را به بيان مطالب عرفاني و شوقي تشويق كند؛ يعني به ذكر حالات اولياء الله تعالي و بيان روحيه و آثار سلوك آنها كه حق تعالي به آنها مرحمت كرده و بيان مقصد از سلوك كه معرفت الله باشد.
دوم- حضور در مجالس انس كه با افراد صالح از اوليا تشكيل مي شود و در آن ذكر قرآن مجيد يا مناجات ها و يا مطالب معرفتي و ... گفته شود داشته باشد و اين حضور سازندگي عجيبي دارد.
سوم- به اضافه مجلس خلوت با خداي تعالي كه گفته شد سالك بايد آنچه از معارف و محبت و عشق تحصيل كرده طوري باشد كه آنها را در مجلس انس بين خود و خداي تعالي به ميان گذارد و مصرف كند كه فرمودند: «المومن لا يأنس الا بالله او بمومن مثله» خلاصه بايد مجلس خلوت كه در با خداي تعالي و بعداً با ائمه اطهار عشق ورزي كند و تملق كند و گريه و زاري كند و به خاك بيندازد و زمزمه عشقي داشته باشد و عرض حال عبوديت و بندگي و عجز و نيستي بكند؛ خلاصه هرچه ياد گرفته به كار بزند از عشق و معرفت الهي و خود را در دو امر ذل عبوديت و عز ربوبيت مشاهده كند كه در ادامه اين كار حجاب ها بر طرف مي شود و سلطان معرفت الهي و ائمه اطهار آشكار مي شود و اين حد نهايت ندارد و منوط به لطف اوست تا چه اندازه مرحمت كند و بنده اش را به قرب خود كه يگانه مقصد اولياء الله است، برساند.
منبع: هفته نامه صبح صادق
+ نوشته شده در جمعه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۰ ساعت 13:3 توسط شهریاری
|