بازرسان قبر(۲)
بازرسان قبر(۲)
معصومان؛ مُقرَّبان
گروهى از نیکان نیز که داراى ایمان و تقواى والایى هستند، مورد سؤال و جواب قبر واقع نمىشوند. این عده از انسانهاى برتر -که از آنها به معصومان و مقربان تعبیر مىشود- عبارتند از:
الف - پیامبران و امامان(ع).
ب - دانشمندان پارسا و پیکارگران راه خدا(مجاهدان و شهیدان).
بنا به دلایل زیر از پیامبران و امامان معصوم(ع) پرسش و پاسخ پس از مرگ برداشته شده است:
۱ - آنان از برترین درجه ایمان و بالاترین مرتبه تقوا برخوردارند -تا جایى که از گناه و اشتباه به دور هستند- از این رو، خلافى انجام نمىدهند تا سزاوار پرسش و عذاب باشند.
۲ - آنان میزان عمل دیگران هستند و مقام و منزلتشان از بازرسان قبر برتر است؛ لذا پرسش از آنان -علاوه بر اینکه بیهوده به نظر مىرسد- گستاخى به مقام شامخ آن ستارگان پرفروغ انسانیت است.
۳ - آنان از پیش، امتحان خود را به نیکوترین وجه ممکن در دنیا پس دادهاند -که شایستگى به دست آوردن این منصب بزرگ را یافتند- از این رو، امتحان دوباره درباره آنان بىمورد است.
۴ - از طرفى دور از عقل است که از پیامبران و امامان پرسیده شود که پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟ یا از آنان که خود سرمشق و اسوه دیندارى براى انسانها هستند، بپرسند: دینت چیست؟ یا از آنان که خود از طرف خدا بدین افتخار دست یافتهاند، بپرسند: خدایت کیست؟
غیر از معصومان عدهاى دیگر نیز از پرسش قبر مستثنا هستند که به دلیل روایت زیر از آنها به «مقربان» تعبیر مىشود:
قال رسول اللَّه(ص): «اَقْرَبُ النَّاسِ مِنْ دَرَجَهِ النَّبُوّهِ اَهْلُ الْعِلْمِ وَالْجِهادِ» (۱۹)
مقربترین انسانها به درجه پیامبرى، عبارتند از: دانشمندان پارسا و پیکارگران راه خدا.
بیشترِ دلایلى که در برداشتن پرسش و پاسخ از معصومان بیان شد، نسبت به دانشمندان پارساى امت اسلامى نیز صادق است. اینان بهترین رهروان راه انبیا مىباشند و چون در دوران ختم نبوت(پایان پیامبرى) قرار دارند، تمام وظایف سنگین پیامبران بر دوش آنهاست، به گونهاى که مقام برخى از دانشمندان پارساى این امت از مقام پیامبران بنىاسرائیل نیز برتر است.
به چند حدیث نبوى درباره مقام بزرگ علماى صالح بنگرید:
«دانشمندان، چراغهاى زمین، جانشینان انبیا و وارث پیامبران هستند». (۲۰)
«مرکّب قلم دانشمندان، در روز قیامت بر خون شهیدان برترى دارد». (۲۱)
«مقام عالِم، از پیامبر یک درجه کمتر و از شهید یک درجه برتر است». (۲۲)
پس از دانشمندان پارسا، شهیدان و مجاهدان، برترین مقام را در نزد خدا دارند و از پرسش و عذاب قبر در امانند.
به چند حدیث نبوى در اینباره توجه فرمایید:
«مجاهدى که به پیشواز دشمن رود (و در این مسیر، چنان) استقامت ورزد تا کشته شود یا پیروز، پرسش قبر از او برداشته مىشود». (۲۳)
پرسیده شد: چرا شهدا از پرسش قبر درامانند؟
فرمود: «شهید در زیر برق شمشیرى که بالاى سرش بود، آزمایش خود را پس داده (و پیشاپیش پاسخ پرسشها را داده است) و همین او را بس است!». (۲۴)
پیامبر خدا(ص) فرمود: «شهید، هفت خصلت دارد:
۱ - با چکیدن نخستین قطره خونش، گناهان او بخشیده و آمرزیده مىشود.
۲ - چون بر زمین غلطید، دو ماهروى بهشتى سرش را بر دامن گرفته و گرد و غبار از چهرهاش زدوده و بدوآفرین و خوشامد گویند.
۳ - جامهاش از تن برآورند و لباسهاى زیباى بهشتى بر او پوشند.
۴ - فرشتگان بهشتى نزدش آیند و گلبارانش کنند.
۵ - جایگاه او را در بهشت، نشانش دهند.
۶ - او را به بهشت برند و گویند: هر کجا(و نزد هر کس) مىخواهى، برو!
۷ - (مهمترین خصلت او این است که) شهید نظر مىکند به وجهاللَّه. (۲۵)
امام خمینى(ره) در سخنرانى ۱۳۵۹/۱۰/۲۰ راجع به این حدیث چنین فرمود:
«... درباره شهید و فضل شهادت آن قدر از اولیاى اسلام، روایات وارد شده که انسان متحیر مىشود!
در روایتى از رسول اکرم(ص) نقل شده است که: شهید هفت خصلت دارد: اولین قطره خونش که به زمین ریزد، تمام گناهانش آمرزیده مىشود؛ و مهمتر، آخرین خصلت اوست: شهید نظر مىکند به وجهاللَّه. شاید، نکته این باشد که حجابهاى بین ما و حق تعالى، منتهى به حجاب خود انسان مىشود. انسان خودش حجاب بزرگى است. اگر کسى این حجابها را در راه خدا داد، همه حجابها(خود و خودبینى) را شکسته و تقدیم کرده است.
او، براى خدا، جهاد و دفاع کرده و براى کشور خدا و آیین الهى هر چه داشته، در طبق اِخلاص گذاشته و تقدیم کرده است.
وقتى این حجاب برداشته شد، در عوض، خداى(تبارک و تعالى) بر آنها تجلى مىکند -چنانکه بر انبیا تجلى کرد- آنان همانند پیامبران، همه چیز را در راه خدا مىخواهند و خودى نمىبینند و در مقابل حقتعالى، براى خودشان، شخصیتى قائل نیستند... .
این روایت، انبیا را مقارن شهدا قرار داده و همان جلوهاى را که حقتعالى بر انبیا مىکند، بر شهدا هم مىنماید. شهید هم یَنْظُر اِلى وَجْهاللَّه؛ زیرا همانطور که انبیا حجابها را شکسته بودند، آنها نیز حجابها را شکسته و آخر منزلى که براى انبیا هست، شهدا نیز بر حسب حدود وجودى خودشان به این آخر منزل مىرسند». (۲۶)
البته بعید نیست که دیگر پیروان راستین خط ولایت و امامت نیز در قبر مورد بازخواست قرار نگیرند و لطف و رحمت الهى نصیب آنان نیز شود.
امام صادق(ع) فرمود: «هر کس از شما در مسیر ما باشد و بمیرد؛ شهید است».
سؤال شد: اگر چه در بستر باشد؟
فرمود: «آرى. اگر در بستر هم بمیرد، نزد خدا زنده است و روزى دادهمىشوند». (۲۷)
۱ . «بحار الانوار»، ج۶، ص۲۲۳:
«من أنکر ثلاثه اشیاء، فلیس من شیعتنا: المعراج، و المسأله فی القبر، و الشفاعه».
۲ . «مدرک پیشین»، ص۲۴۵:
«إن للَّه تعالى ملکین؛ یقال لهما: منکر و نکیر؛ ینزلان على المیت، فیسألانه...».
۳ . «مدرک پیشین»، ص ۲۱۵ - ۲۱۶:
«ملکان فظّان غلیظان؛ اصواتهما کالرعد القاصف، و ابصارهما کالبرق الخاطف! یطئان فی أشعارهما، و یحفران بأنیابهما! فیسألانک».
۴ . «مدرک پیشین»، ص۲۲۲:
«فإذا اُدخل (المؤمن) قبره، أتاه منکر و نکیر؛ فیقعدانه و یقولان له: ... فیفسحان له فی قبره مدّ بصره؛ ویأتیانه بالطعام من الجنه...».
۵ . «اقبال»، ص۶۴۵. «بحار»، ج۹۸، ص۲۹۱:
(به نقلِ «مصباح المنیر»، آیهاللَّه على مشکینى، ص۱۹۰، انتشارات یاسر):
«و أمتنى مسرورا و مغفورا، و تولّ أنت نجاتی من البرزخ، و أدرعنى منکراً و نکیرا و أرِعینى مبشرا و بشیرا؛ واجعل لی إلى رضوانک و جنانک مصیرا، و عیشا قریرا، و ملکا کبیرا؛ وصل على محمد و آله کثیرا».
بارالها! مرا شاد و آمرزیده بمیران؛ رهایى مرا از گفت و گوى برزخ عهدهدار شو؛ منکر و نکیر را از من بازگردان؛ بشیر و مبشر را به من بنمایان؛ مرا به سوى خشنودى و بهشت خود راهى بگشاى؛ حیاتى باکمال مطلوب که مایه روشنى چشم باشد، عطا کن؛ و بر محمد و خاندانش درود بىاندازه نثار فرماى. (خواندن این دعا، در هر روز از ماه رجب، بسیار سفارش شدهاست).
۶ . «بحار الانوار»، ج۶، ص۲۴۵:
«... یسألانه: عن ربه و نبیه و دینه و امامه».
۷ . «امالى الصدوق»، ص۴۰۷. «بحار»، ج۶، ص۲۲۳ - ۲۲۴. «لئالى الاخبار»، ج۴، ص۲۵۰:
«ابن آدم! إن أجلک أسرع شیء إلیک،... أول ما یسألانک عن ربک الذى کنت تعبده، و عن نبیک الذی أرسل إلیک، و عن دینک الذی کنت تدین به، و عن کتابک الذى کنت تتلوه، و عن إمامک الذى کنت تتولاه؛ ثم عن عمرک فیما أفنیته؟ ومالک من أین اکتسبته و فیما اتلفته؟».
۸ . «الکافى»، ج۳، ص۲۴۱. «بحار»، ج۶، ص۲۶۵ - ۲۶۶:
«یسأل المیت فی قبره عن خمس: عن صلاته و زکاته و حجه و صیامه و ولایته و إیانا أهل البیت».
۹ . «بحار الانوار»، ج۶، ص۲۶۰.
۱۰ . موضوع این بحث برگرفته از کتاب معاد شهید دستغیب است؛ ولى نظم، در عبارات و شیوه نگارش از نگارنده است.
۱۱ . شورى (۴۲) آیه ۱۲: (انه بکل شیء علیم).
۱۲ . ق (۵۰) آیه ۱۶: (نحن اقرب الیه من حبل الورید).
۱۳ . ق (۵۰) آیه ۱۶: (و نعلم ماتوسوس به نفسه).
۱۴ . «الکافى»، ج۳، ص۲۳۵. (نقل از: «بحار»، ج۶، ص۲۶۰):
«إنما یسأل فی قبره من محض الایمان محضاً؛ اومحض الکفر محضاً...».
۱۵ . «مدرک پیشین». «المحجه البیضاء»، ج۸، ص۳۱۰:
«لایسأل فی القبر إلا من محض الایمان محضاً؛ أومحض الکفر محضاً و الآخرون یلهون عنهم».
۱۶ . «بحار الانوار»، ج۶، ص۲۶۰:
«إنه لایسأل عن المستضعفین و المتوسطین بین الإیمان و الکفر».
۱۷ . نساء (۴) آیه ۹۷.
۱۸ . نساء (۴) آیه ۹۸ - ۹۹.
۱۹ . «المحجه البیضاء»، ج۱، ص۱۴. «میزان الحکمه»، ج۶، ص۴۵۶.
۲۰ . «کنزالعمال»، ج۱۰، ص۱۳۴، الهندى، مؤسسه الرساله. «میزان الحکمه»، ج۶، ص۴۵۷:
«العلماء مصابیح الارض، و خلفاء الانبیاء و ورثه الانبیاء».
۲۱ . «مدرک پیشین»، ص۱۴۱:
«یوزن یوم القیامه مداد العلماء و دم الشهداء؛ فیرجّح علیهم مداد العلماء على دم الشهداء».
۲۲ . «مجمع البیان»، ج۹، ص۲۵۳. «میزان الحکمه»، ج۶، ص۴۶۰:
«فضل العالم على الشهید درجه... و فضل النبی على العالم درجه».
۲۳ - «کنز العمال»، ج۴، ص۳۱۳. (به نقلِ «میزان الحکمه»، ج۵، ص۱۹۳):
«من لقی العدو، فصبر حتى یقتل او یغلب؛ لم یفتن فی قبره».
۲۴ . «مدرک پیشین»، ص۴۰۷:
ما بالُ المؤمنین یفتنون فی قبورهم إلا الشهید!؟
فقال رسول اللَّه: «کفى ببارقه السیوف على رأسه فتنه».
۲۵ . «وسایل الشیعه»، الشیخ الحر العاملى، ج۱۱، ص۱۰، داراحیاهء التراث العربی:
قال رسول اللَّه:
«للشهید سبع خصال من اللَّه:
الأوّلُ: قطره من دمه، مغفور له کل ذنب.
و الثانیه: یقع رأسه فی حجر زوجتیه من الحورالعین؛ و تمسحان الغبار عن وجهه؛ و تقولان: مرحبابک؛ و یقول هو مثل ذلک لهما.
و الثالثه: یکسى من کسوه الجنَّه.
و الرابعه: تبتدره خزنه الجنه بکل ریح طیّبه أیّهم یأخذه معه.
و الخامسه: ان یرى منزله.
و السادسه: یقال لروحه اسرح فی الجنه حیث شئت.
و السابعه: ان ینظر فی وجه اللَّه و إنها لراحه لکل نبی و شهید».
۲۶ . «صحیفه نور»، ج۱۳، ص۲۷۲ - ۲۷۳، وزارت ارشاد اسلامى.
۲۷ . «المحاسن»، خالدالبرقى، ص۱۶۴، دارالکتب الاسلامیه. «بحار»، ج۶، ص۲۴۵. «لئالى الاخبار»، ج۴، ص۲۳۴:
«یا ابامحمد! إن المیت منکم على هذا الامر شهید!»
قلت: و إن مات على فراشه؟
قال: «و إن مات على فراشه، حی عند ربه یرزقون».
موسسه جهانی سبطین علیهم السلام